همه ما مقصریم!
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۹۳۴۳۶
تئاتر مجردی به نویسندگی و کارگردانی مرتضی ریحانی میفهماند که تکتک ما چه نقشی میتوانیم در تعالی و یا اضمحلال یک جامعه داشته باشیم و به چه اندازه این دنیا کوچک است که تاوان کارهای نادرست و غیراخلاقی خود را که درگذشته انجام داده با فنا شدن و آسیب دیدن عزیزانمان پس میدهیم.
به گزارش خبرنگار ایمنا، تئاتر مجردی به نویسندگی و کارگردانی مرتضی ریحانی باید نقطه عطفی در تئاترهای طنز اصفهان در حوزه آسیبهای اجتماعی دانست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معضلاتی که جامعه ایران در گرفتاری باسنت و مدرنیته با آن مواجه است، معضلاتی همچون روانشناسی زرد، تربیت کودک، نظام خانواده، ازدواج سفید و حتی نظام رسانهای حاکم برای بیان معضلات و آسیبهای اجتماعی در این نمایش بهطور غیرمستقیم موردنقد قرارگرفته است، هرچند در این نقد بیان برخی دیالوگها به طنز برای مخاطب تکاندهنده است که چگونه کارگردان جرئت کرده که این دیالوگها در نمایش بیان شود؟ اما همین تکاندهندهای باعث میشود که ذهن مخاطب از سوگیری و پیش قضاوت در مورد اینکه این نمایش هم همچون برخی تئاترهای طنز با آسیبهای اجتماعی شعارگونه است، جلوگیری کند.
مجردی نظام خانواده در ایران را موردنقد قرار داده است، نظامی که در دوران معاصر بین سنت و مدرنیته قرارگرفته است و با سکانسهای کوتاه نشان میدهد که به چه اندازه خانواده در بین انتخاب سنت و مدرنیته ناتوان است. شاید استفاده از پیرجامعه راهدار توسط بازیگران مرد برای برخی مخاطبان تئاتر زننده باشد اما ریحانی این پیرجامعه را بهعنوان نمادی از خانواده سنتی و مرد ایرانی قرار داده است، وسیعی کرده است با استفاده از این نماد در پس ذهن مخاطب خانواده ایرانی را درگذشته نهچندان دور زمانی که اینچنین شبکههای اجتماعی و فضای مجازی خانواده را تحت سیطره خود قرار نداده بود، یادآوری کند و حتی با دستمایه قرار دادن دیالوگها و خط داستانی شکست این اقتدار مردانه را دوران معاصر بیان کند.
خط داستانی مجردی هرچند پیچیده است و مادام مخاطب این پرسش را از خود میکند که این سکانس بیان داستان کدام شخصیتها است؟ اما در یک سیر تکاملی تا پایان نمایش برای مخاطب به این پرسشها پاسخ داده میشود، البته به نظر میرسد هدف ریحانی از پیچیدگی خط داستان بدین خاطر بوده است که مخاطب پس از پایان نمایش ذهنش درگیر نمایش و مباحث آن باشد درواقع وی در قالب خط داستانی پیچیده و شاید بهظاهر در هم، مخاطب را در طول نمایش بهنوعی مورد بمباران پرسش قرار داده و در پایان برداشت نهایی را به عهده خود مخاطب میگذارد.
البته برخی از سکانسها در نمایش مجردی اضافی است و حذف آن از خط داستانی تأثیر چندانی در خط داستانی نمایش ندارد و همین وجود برخی سکانسهای اضافه باعث میشود که از تأثیرگذاری نمایش کاسته و حتی مخاطب را خسته کند. وجود شخصیتهای متعدد در این نمایش را هم میتوان نقطه قوت و هم نقطهضعف دانست قوت از این لحاظ که دست کارگردان را بیشتر برای نقد معضلات و موضوعات مختلف باز گذاشته و نقطه منفی از این خاطر که گاهی وقتها این تعدد شخصیتها باعث میشود که تمرکز مخاطب با ایجاد پرسش درباره شخصیت و خط داستانی آن شخصیت برهمخورده و مخاطب بهجای توجه به موضوع نمایش در حال پاسخ به پرسشهای ذهنی خود درباره شخصیت داستانی باشد.
ریحانی بیان معضلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی جامعه را خود در قالب شخصیتی که رگههایی از شیرین عقلی دارد، بیان میکند، درواقع وی این بار هم از کهنالگوی ایرانی برای بیان معضلات استفاده کرده است که این کهنالگو چیزی جز شخصیت بهلول دربیان واقعیتهای تلخ نیست، ریحانی همچون بهلول که تندترین نقدها و تلخترین واقعیتها را به ساختار فرهنگی و اجتماعی آن دوران میکرد، این نقد را به مخاطبان نمایش خود بیان میکند، هرچند مخاطب نسبت به بیان این نقدها میخندد اما در پسزمینه ذهن خود این نقدها را تائید و با خود فکر میکند بهعنوان یک فرد از جامعه چه نقشی در ایجاد و افزایش این معضلات دارد؟
تئاتر مجردی را باید یک تئاتر نمادگرا دانست، ریحانی تلاش کرده اشیایی مختلفی را بهعنوان نماد در نمایش استفاده کند تا اثرگذاری بیشتر و انتقال مفاهیم بهصورت غیرمستقیم به مخاطبان صورت گیرد که یکی از مهمترین نمادها، چتر است و بارها با استفاده از دیالوگ این نماد را در ذهن مخاطب پررنگ میکند و حتی تا جایی پیش میرود که این نماد را دوگانه میکند درواقع با استفاده از این نماد پارادوکسی در ذهن مخاطبان ایجاد میکند که در آخر این نماد در نمایش کارکرد مثبت دارد یا منفی؟، جایی از نمایش باعث به هم پیوستن شخصیتهای داستان با یکدیگر و درجایی دیگر ابزاری برای فلج شدن مادر خانواده و فروپاشی آن خانواده میشود، فروپاشی که فاجعهآمیزترین بخش آن تربیت کودکی است که در آینده تبدیل به فردی شیاد و پر از رذائل اخلاقی میشود و همین شخصیت است که فجایع بزرگی را برای یک جامعه که او را بهعنوان نماد شعور، گرهگشایی و درمان مشکلات زناشویی و فردی میداند، به ارمغان میآورد.
برخی شخصیتها در نمایش مجردی غایب هستند و مخاطب مادام به دنبال این است که داستان این شخصیت را بداند که مهمترین آن شخصیتی به نام «عطارباشی» است، هرچند ریحانی در دیالوگها و ترانهها از این واژه استفاده میکند اما این شخصیت برای مخاطبان ناآشنا است و هیچ ذهنیتی از این شخصیت و داستان زندگی او ندارند تا اینکه ریحانی در پایان نمایش درجایی که مخاطب در شوک تبعات منفی معضلات جامعه است، از این شخصیت بهنوعی پردهبرداری میکند و آنجاست که مخاطب میفهمد شخصیت عطارباشی خود او است، ریحانی با دیالوگ معروف که میگوید: «عطارباشی همه ما هستیم و دوست داریم این بوی گند را بو کنیم، غافل از اینکه یکی دیگه ما را بو می کنه» به مخاطبان میفهماند که تکتک آنان چه نقشی میتوانیم در تعالی و یا اضمحلال یک جامعه داشته باشند و به چه اندازه این دنیا کوچک است که تاوان کارهای نادرست و غیراخلاقی خود را که درگذشته انجام داده با فنا شدن و آسیب دیدن عزیزانمان پس میدهیم.
نقد تئاتر مجردی اینجا تمام نمیشود و میتوان سطرها درباره دکور، فضاسازی، شخصیتهای نمایشی آن حرف زد اما ایمنا قرار دارد در نشستی که هفتههای آینده با حضور عوامل و بازیگران این نمایش برگزار میشود به تحلیل و نقد آن بپردازد.
به گزارش ایمنا، تئاتر «مجردی» از دوازدهم اردیبهشت آغاز و تا دوازدهم خردادماه هرشب از ساعت ۲۱ در پردیس فرهنگی کوثر به اجرا درآمد که دفتر تخصصی هنرهای نمایشی شهرداری اصفهان از این کار حمایت به عمل آورد.
کد خبر 665034منبع: ایمنا
کلیدواژه: تالار هنر اصفهان دفتر تخصصی هنرهای نمایشی اداره هنری سازمان فرهنگی شهرداری اصفهان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق آسیب های اجتماعی خط داستانی ذهن مخاطب قرار داده خط داستان دیالوگ ها شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۹۳۴۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفافسازی کند
حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کردهاند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمیسازند، در واقع خود آگهیها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه میدید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفتهاند برنامه بعدی.
تلویزیون شفافسازی کنداگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش میآید که صداوسیما در شکل کلی سهامدار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخگوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمیگویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغکنندگان آن را میبینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجهبه ساعات پخش در میانبرنامهها یا بین نیمههای فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه میکند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تکمحصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام میدهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.
همینجا چند سرفصل وجود دارد که میشود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب بهاتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی میسازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.
دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و میتوانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز میکند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گرانبهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.
فقط یک نکته دیگر میماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامههای گفتوگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان میدهند که دغدغه زنان خانهدار این سرزمین خلاصه میشود در پوره سیبزمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید میکنم که آن تبلیغات میتواند در برنامههای آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامههای منظور است.)
دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنشها و واکنشها، برنامهسازیها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین میشد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زدهاند باید برای تکتک اقدامات پاسخگو باشند.
هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینماهمانطور که همه میدانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریدهاند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه بردهاند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شستهاند و در سکوت نشستهاند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». بههرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود میخواهد همان میکند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایهگذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایهگذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و بهاندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرفکننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.
تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. بهخاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانهترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی میرفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذابآور بوده و پیتر بروک صحبت میکند و از سرمایهگذاران و گروههای تبلیغاتی میخواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سالها پیش این ویدئو را دیدیم.)
قاعده سریال ها و پخشهای جهانی و تلویزیونها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقهای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغکننده دیده شود... (باز هم تأکید میکنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درسهای تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل میشود.
تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره میخورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.
توجه به تولید ملی و بهرهمندی تولیدکنندگان که سالانه میلیونها نفر از خدماتشان استفاده میکنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیدهای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بیاحترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات میکنند باید سرمایهگذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تندادن تمام به خواسته سرمایهگذار که احتمالاً خواستهای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایهگذاریاش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.
تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصلهایی است که میتوان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705